والیبال ایتالیا هنوز از ایران می ترسد

به گزارش اسلیم فا، خبرنگاران: ایران نخستین بازی را به حریف واگذار کرد اما نفس عمیقی که ایتالیایی ها و گزارشگر بعد از پیروزی کشیدند دوباره جمله پیرمرد را به یادم آورد. نفس عمیق از عبور یک ترس.

والیبال ایتالیا هنوز از ایران می ترسد

برای دیدن شاهکارهای تاریخ اروپا با تور ایتالیا همراه شوید.

به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرنگاران، تیم ملی والیبال کشورمان امروز برای انجام دومین دیدار بیست وپنجمین دوره از مسابقات لیگ جهانی والیبال، برابر لاجوردی پوشان در شهر ورونا به میدان می رود. سفیدپوشان کشورمان در حالی از شهر تریسته راهیورونا شدند که نخستین دیدار خود را با نتیجه 3 بر صفر به حریف واگذار کردند.

یک گزارش محلی

کوچه پس کوچه های شهر رم مملو از کافی شاپ و رستوران است. اما در میان همه آنها برخی کافه ها مخصوص اهالی ورزش است؛ آنهایی که با هم به تماشای مسابقات می نشینند و برای یکدیگر کری می خوانند. ساعت هشت شب است و یک جایگاه را روبه روی تلویزیون انتخاب می کنم. دقایق جلو نمی روند اما اهالی کافه همین طور که بلندبلند حرف می زنند گه گاهی به صفحه تلویزیون نگاهی می اندازند و منتظر هستند. در حالی که صفحه گوشی ام را بالا و پایین می کنم، برای تحلیل و استدلال اطرافیانم گوش تیز نموده ام، یک نفر زیر لب چیزی می گوید. متعجب برمی گردم و می گویم: ببخشید؟ جمله اش را دوباره تکرار می نماید: مهم نیست که برنده باشی، مهم این است که قبل از بازی، ترس توی دل حریفت بیفته.

جمله اش به قدر کافی جالب و دلنشین بود. حداقل برای من که جرات تشویق کردن تیم ملی ام را در میان حداقل صد ایتالیایی دوآتشه نداشتم. لبخندزنان از او می پرسم: از ما می ترسید؟ پیرمرد سرش را جلوتر می آورد و عینکش را جابه جا می نماید: فهمیدم که پرسیانا هستی، انگشت اشاره اش را همین طور که می لرزید به سمت اهالی کافه برد و ادامه داد: خیلی از اینها نمی دونن ایران کجاست، اما همه خوب یادشون هست پارسال با ولاسکو چه غوغایی به پا کردید. می خندد و سرش را عقب می کشد. احساس خوشایندی دارم؛ یک جور احساس قدرت. راست می گوید پیرمرد، همین که احساس ترس را در دل حریفت بیندازی خودش یک پیروزی است.

این جمله کمی آشناست. چند ساعت قبل روی سایت والیبال ایتالیا داشتم یک خبر می خواندم که در آن سیمونه پارودی گفته بود: بازی برابر ایران اصلا آسان نخواهد بود و ما همان انرژی و تلاشی که برابر برزیل صرف کردیم، باید در مقابل ایران نیز صرف کنیم. پیرمرد و سیمونه حق داشتند. هیچ کس خاطره مودنا را از یاد نمی برد، حتی آنهایی که نه اهل ورزش هستند و نه اهل والیبال. بازی شروع می گردد. همه دست ها را به پرواز درمی آورند تا به دخترک پشت صندوق بفهمانند صدای تلویزیون را بیشتر کند. دو تیم مشغول گرم کردن می شوند. هر توپ که بالا می رود ایتالیایی ها براوو، براووشان به راه می افتد. یک صدایی در من ایجاد شده و می خواهم داد بزنم چه براوو! ویوا ایران. اما تنهایی حسم را قورت می دهم تا اینکه دوربین شبکه رای اسپورت به سمت تماشاچیان ایرانی می چرخد. سفیدپوشانی که اسم ایران میان یک قلب نقش بسته و صدای ایران، ایرانی که از لابه لای هیاهویی بزرگ به گوشم می رسد. چشم ها گرد می گردد. یک مرد چاق می گوید: ماما میا، ببین چقدر ایرانی باز توی سالنه! اینا از کجا میان هر سال.

خنده ام می گیرد، خشنود می شوم و توی دلم می گویم: از همین خیابان پشتی. بازی نفسگیر است؛ از همان ابتدا نفسگیر است؛ برخی مسابقات خودبه خود سخت هستند. مهم هم نیست هوادار کجا و کی باشی، اما سختی بازی نفست را می گیرد، یک هیجان عجیب می بخشد و دست های مشت نموده ات از هم باز نمی گردد. به هر حال تیم ملی ایران به همین نفسگیری ست اول را به میزبانش با نتیجه 25بر 19 واگذار می نماید. با اینکه دومین ست، شروع خوبی برای سفیدپوشان ایرانی بود اما لاجوردی ها مجال پیروزی به تیم ملی کشورمان را ندادند و دومین ست را هم با نتیجه 25بر22 از ما ربودند. اگرچه حالا خیال ایتالیایی ها برای یک پیروزی شیرین در خانه راحت تر شده اما گزارشگر بازی می گوید: نباید آسوده خاطر باشیم، ایرانی ها غیرقابل پیش بینی اند. حرف گزارشگر با امتیازات نخستین تیم ملی ایران تکمیل تر می گردد، وقتی که ایران از ایتالیا سه امتیاز پیشی می گیرد و تا آخرین دقایق جنگ سرویس ها پابه پا حرکت می نماید؛ اما حیف؛ حیف از اشتباهات تیمی و فردی؛ حیف از فرصت هایی که به آسانی از دست رفت و سومین ستی هم که به نفع ایتالیایی ها تمام شد (25بر23)

ایران نخستین بازی را به حریف واگذار کرد اما نفس عمیقی که ایتالیایی ها و گزارشگر بعد از پیروزی کشیدند دوباره جمله پیرمرد را به یادم آورد. نفس عمیق از عبور یک ترس.

در طول بازی گزارشگر ایتالیایی هر دقیقه نام عبادی پور را به زبان می آورد. قدرت و اشتباهات او را دقیق زیرنظر داشت، عبادی پور تجربه خود را در این دیدار اینگونه تعریف می نماید: ما سرویس های خوبی می زدیم. اما بازیکنان ایتالیایی دریافت های فوق العاده ای داشتند و به خوبی سرویس های ما را کنترل می کردند. این بازیکن نخستین بازی ملی رسمی در رده بزرگسالان را در مقابل ایتالیا تجربه کرد و گفت: ایتالیا قدرتمند تر از آنی بود که انتظار داشتم. هنوز به تجربه های زیادی احتیاج دارم.

صبح روز بعد

شبکه های خبری، روزنامه ها، سایت ها و رادیو... همگی از دیدار ایتالیا و ایران حرف می زنند: پیروزی پسران لاجوردی.

سرمربی تیم ملی والیبال ایتالیا روبه روی دوربین شبکه خبری، لبخندزنان ظاهر می گردد و می گوید: من بازیکنان بسیار خوبی دارم که در هر شرایطی می توانم از آنها استفاده کنم. اما دیدار با ایران یک مبارزه بود که ما پیروز آن شدیم و از این بابت خیلی خشنودم. اما باید هوشیار باقی بمانیم که ایران در دومین بازی قوی تر ظاهر خواهد شد و ما همچنان مبارزه سختی با این تیم خواهیم داشت. شاید تیم ایران امروز (یکشنبه) خواسته سرمربی اش را برآورده کند و سرویس های موجی بزنند. همان حرکات دلنشین و زیبایی که دل کواچ (سرمربی تیم ملی کشورمان) را بُرده و پس از شکست به زبان آورده: برابر ایتالیا سرویس های موجی که انتظار داشتم را ندیدم و بدون سرویس بازی کردیم. این مشکل را باید برای بازی های آینده حل کنیم. بازی امروز ایران- ایتالیا ساعت 22:30 برگزار می گردد.

منبع: شرق

خبرنگاران: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای بازنشر می گردد.

منبع: تسنیم
انتشار: 27 مهر 1398 بروزرسانی: 6 مهر 1399 گردآورنده: slimfa.ir شناسه مطلب: 459

به "والیبال ایتالیا هنوز از ایران می ترسد" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "والیبال ایتالیا هنوز از ایران می ترسد"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید