10 دیالوگ ماندگار مجموعه داستان اسباب بازی - اسلیم فا

دیزنی و پیکسار پیروزیت بیشتری در مجموعه سینمایی داستان اسباب بازی با دنباله های داستان اسباب بازی 2، داستان اسباب بازی 3، داستان اسباب بازی 4 و یک فیلم پنجم که قرار است سال 2026 منتشر شود، به دست آوردند. انیمیشن های داستان اسباب بازی حالا به دلایل مختلف به کلاسیک های مدرن تبدیل شده اند و در میان همه سنین محبوب هستند؛ پیشرفت تکنولوژی در انیمیشن، صداپیشگی، احساسات قابل لمس، درام و البته دیالوگ ها. بسیاری از جملات در تمام چهار فیلم داستان اسباب بازی برجسته هستند، اما بعضی بدون شک نمادین ترند.

نخستین فیلم این مجموعه که با بودجه 30 میلیون دلاری ساخته شده بود توانست در گیشه بیش از 394 میلیون دلار بفروشد و تبدیل به دومین فیلم پرفروش سال شود. این فیلم توانست از منتقدان وبسایت اینترنتی راتن تومیتوز امتیاز 100 از 100 را به دست آورد و در 3 رشته نامزد اسکار شود. داستان اسباب بازی 2 نیز امتیازی مانند قسمت پیشین از مجله راتن تومیتوز گرفت و توانست با فروش بیش از 511 میلیون دلاری خود تبدیل به سومین فیلم پرفروش سال شود. این قسمت دوم جایزه گلدن گلوب برترین انیمیشن سینمایی را هم به دست آورد.

قسمت سوم این مجموعه سینمایی پیروز تر از قسمت های پیشین بود و با فروش بیش از یک میلیارد دلاری اش این بار توانست به پرفروش ترین فیلم سال بدل شود. این قسمت در 5 رشته نامزد اسکار شد و توانست دو اسکار برترین انیمیشن و برترین ترانه را به کمد افتخارات خود اضافه کند. چهارمین قسمت و آخرین قسمت این مجموعه تا به امروز باز هم توانست بیش از یک میلیارد دلار بفروشد. داستان اسباب بازی 4 تبدیل به هشتمین فیلم پرفروش سال شد، توانست در دو رشته نامزد اسکار شود و اسکار برترین انیمیشن را به دست آورد.

10. چنگک!

• بیگانگان با صداپیشگی جف پیجن

فیلم ها:

• داستان اسباب بازی
• داستان اسباب بازی 3

در سیاره پیتزا، باز یک دستگاه فروش را با یک سفینه واقعی اشتباه می گیرد و وودی ناامید باید در پی او برود. وقتی وارد می شوند، با گروهی از بیگانگان سبز سه چشمی، معروف به مردان سبز کوچک (همه با صدای جف پیجن) روبرو می شوند که آن ها را به چنگک معرفی می نمایند. برای مردان سبز کوچک، چنگک خدای آن ها است. برای وودی و باز، این نمایانگر نابودی احتمالی است که به وسیله همسایه شکنجه گر اسباب بازی ها، سید، استفاده می شود. تمام این پیچیدگی ها و نقطه نظرهای متفاوت این دیالوگ را به یکی از برترین دیالوگ های مجموعه داستان اسباب بازی بدل می کند.

مانند یک آهنربا، مردان سبز کوچک به هر نوع چنگکی جذب می شوند. خوشبختانه، این به نفع اسباب بازی ها در نقطه اوج تهدیدنماینده زندگی در فیلم داستان اسباب بازی 3 عمل می کند. درست زمانی که به نظر می رسد وودی، باز و گروه در شرف سوختن هستند، مردان سبز کوچک با یک چنگک صنعتی بزرگ جان آن ها را نجات می دهند. در یک لحظه کامل که در فیلم اول برقرار شده بود، نقل قول از یک دستگاه مرگبار به یک نجات دهنده تبدیل می شود. تحویل آوازگونه بیگانگان هم فقط این صحنه و دیالوگ را بهتر و دوست داشتنی تر می کند و آن را به یکی از برترین دیالوگ های داستان اسباب بازی بدل می گرداند.

9. او خوب خواهد شد. بانی خوب خواهد شد.

• باز لایتیر با صداپیشگی تیم آلن

فیلم:

• داستان اسباب بازی 4

چه با اهمیت داستان اسباب بازی 4 موافق باشید یا نه، قطعاً باید پذیرفت که این انیمیشن بدون لحظات معنادار و تاثیرگذار نیست. قسمت چهارم این مجموعه وودی را در یک سفر احساسی قرار می دهد، زیرا او اکنون که دیگر اسباب بازی اندی نیست سعی می کند جایگاه خود را در جهان پیدا کند. آیا او می تواند به عنوان یکی از اسباب بازی های بانی به محیط تازه خود عادت کند؟ آیا او به میزان اسباب بازی های دیگرش دوست داشتنی است؟ یا باید با عشق گمشده اش بماند؟ همه این ها در انتها به اوج می رسد وقتی که وودی یک تصمیم بزرگ می گیرد.

در طول داستان اسباب بازی 4، وودی کوشش های زیادی می کند تا ایمنی فورکی (تونی هیل) را برای راضی کردن بانی تضمین کند و به او حس تازهی از هدف بدهد. اما پس از دیدار مجدد با بو پیپ (آنی پاتس) و کشف جهانیی از امکانات فراتر از داشتن یک صاحب، جهان برای او آغاز به تغییر می کند. این زمانی است که برترین دوستش باز لایتیر به او اطمینان می دهد که به جای رها کردن بو، می تواند بانی را رها کند، زیرا می بیند که این چیزی است که وودی واقعاً می خواهد. این جمله به تنهایی یک نقطه عطف بزرگ در قوس عروسک گاوچران کوچک و یک لحظه ارزشمند در سری داستان اسباب بازی است که یکی از برترین دیالوگ های مجموعه داستان اسباب بازی را در خودش جای داده.

8. به نظر می رسد هیچ نشانه ای از حیات هوشمند در هیچ کجا وجود ندارد.

• باز لایتیر با صداپیشگی تیم آلن

فیلم:

• داستان اسباب بازی

اسباب بازی های اتاق اندی کنجکاو هستند که هدیه تولد تازه او، یک فضانورد به نام باز لایتیر، را ببینند. در اولین حضورش، او زنده می شود و اتاق را آنالیز می کند، فکر می کند که در یک سیاره عجیب و غریب سقوط نموده است که به نظر می رسد در آن هیچ نشانه ای از حیات هوشمند در هیچ کجا وجود ندارد. در صحنه ای که شباهت هایی بین داستان اسباب بازی و یک وسترن کلاسیک دارد، وودی به باز نگاه می کند و باز او را با یک موجود خصمانه اشتباه می گیرد. این نقل قول که یکی از دیالوگ های ماندگار داستان اسباب بازی است خیلی زود رابطه مهم و ماندگار بین وودی و باز را شکل می دهد.

این نقل قول نه تنها یکی از خنده دارترین های اولین قسمت از مجموعه سینمایی داستان اسباب بازی است، بلکه یکی از لحظات پرطرفدار در این مجموعه سینمایی هم هست. این صحنه در ابتدای داستان اسباب بازی 2 در طول یک شبیه سازی بازی ویدیویی به وسیله رکس (والاس شاون) بازمی شود، جایی که نسخه ای از باز که او بازی می کند این جمله را می گوید قبل از این که تقریباً به وسیله نوچه های ربات زورگ منفجر شود. بنابراین، چه باز بازی ویدیویی باشد یا باز اسباب بازی، این جمله به روش های مختلف کار می کند و باعث خلق شدن یکی از برترین دیالوگ های داستان اسباب بازی می شود.

7. شما جان ما را نجات دادید. ما تا ابد سپاسگزاریم.

• بیگانگان با صداپیشگی جف پیجن

فیلم ها:

• داستان اسباب بازی 2

شگفتی! مردان سبز کوچک در اوج داستان اسباب بازی 2 دوباره ظاهر می شوند. وقتی باز و گروه برای نجات وودی از فرستاده شدن به فرودگاه مسابقه می دهند، آن ها یک کامیون تحویل سیاره پیتزا را که مردان سبز کوچک به عنوان لوازم جانبی آینه در آن وجود دارند، می ربایند. در طول یک تعقیب و گریز ماشین پرتنش اما خنده دار، آقای سیب زمینی (دان ریکلز) بیگانگان را از پرتاب شدن از پنجره نجات می دهد که آن ها برای آن تا ابد سپاسگزار هستند.

پس از آن، مردان سبز کوچک وفاداری بی انتها خود را مدام به آقای سیب زمینی که بی میل است، نشان می دهند، اما خانم سیب زمینی (استل هریس) بیش از حد مشتاق است و حتی آن ها را به عنوان پسران خود می پذیرد. سال ها بعد، در داستان اسباب بازی 3، سپاسگزاری بیگانگان همچنان ادامه دار است و منجر به یک لحظه کامل می شود. پس از این که آن ها اسباب بازی ها را از یک سرنوشت احتمالی آتشین در زباله دان نجات می دهند، نوبت به سیب زمینی ها می رسد که از بچه هاشان تشکر نمایند. این یکی از مثال های عالی از بازگشت در پیه در مجموعه داستان اسباب بازی است که احساس اجباری بودن به مخاطب نمی دهد؛ شوخی در این جا به دست آمده است و هنوز هم خنده دار است.

6. ما اسباب بازی ها می توانیم همه چیز را ببینیم. پس خوب بازی کنید.

• وودی با صداپیشگی تام هنکس

فیلم:

• داستان اسباب بازی

در جهانی داستان اسباب بازی، هیچ اسباب بازی ای نمی خواهد که بچه اش بداند که می تواند زنده شود. با این حال، هیچ اسباب بازی ای هم نمی خواهد صاحبش مانند سید (اریک ون دتن)، یک عوضی تمام عیار باشد. در داستان اسباب بازی، وودی و باز خود را در خانه همسایه اندی که معروفیت وحشتناکی برای مثله کردن اسباب بازی ها برای تفریح دارد، گرفتار می بینند. در نهایت، وودی و باز مسائل بین خود را حل می نمایند، اما متأسفانه، این درست قبل از برنامه بزرگ سید برای بستن باز به یک موشک تازه است.

سپس وودی یک برنامه بزرگ برای فرار از خانه سید و نجات باز با یاری اسباب بازی های جهش یافته سید طراحی می کند. در طول راه، وودی می خواهد از این فرصت استفاده کند تا به سید یک درس ارزشمند در خصوص مراقبت از اسباب بازی ها بدهد. در یک لحظه خنده دار اما تا حدودی ترسناک، وودی به سید نشان می دهد که اسباب بازی ها دارای احساس هستند. بعلاوه به نظر می رسد که این سکانس یک لحظه تأثیرگذار برای همه بچه هایی است که داستان اسباب بازی را دیدن می نمایند و به آن ها یادآوری می کند که از اسباب بازی های خود مراقبت نمایند و فقط خوب بازی نمایند.

5. مثل باد بتاز، بولزآی!

• وودی با صداپیشگی تام هنکس

فیلم:

• داستان اسباب بازی 2

وودی چندین عبارت معروف دارد: به آسمان برس!، یک مار در چکمه من است! و تو معاون مورد علاقه من هستی! یکی از آن ها اما از کشیدن نخ او فراوری نمی شود. در داستان اسباب بازی 2، وودی کشف می کند که او شخصیت اصلی یک برنامه تلویزیونی قدیمی به نام گردآوری وودی است که جسی (جون کیوسک)، استینکی پیت معدنچی (کلسی گرامر) و یک اسب وفادار به نام بولزآی را شامل می شود.

مثل باد بتاز، بولزآی! اساساً فریاد جنگی وودی بدون ورود به یک جنگ واقعی است. شاید به یادماندنی ترین استفاده از آن زمانی است که وودی و باز برای نجات جسی از برده شدن به هواپیما در اوج معروف فیلم پیش می روند. این بعلاوه به عنوان یک یادآوری از شخصیت وودی عمل می کند: یک قهرمان کلاسیک که بیشتر به کسانی که دوستشان دارد اهمیت می دهد و هر کاری برای نجات آن ها می کند. این نقل قول وودی خیلی زود تبدیل به یکی از برترین دیالوگ های مجموعه داستان اسباب بازی شد.

4. تو یک مرد کوچک غمگین و عجیب هستی و من به تو ترحم می کنم. خداحافظ.

• باز لایتیر با صداپیشگی تیم آلن

فیلم:

• داستان اسباب بازی

پس از این که متوجه می شود به علت ترک شدن به وسیله اندی در یک پمپ بنزین یک اسباب بازی گمشده است، وودی از باز و داد و فریادهای او در رابطه با یک فضانورد واقعی بودن خسته می شود. وودی از تمام خشم انباشته شده خود استفاده می کند و تمام آن را بر سر باز تخلیه می کند، او قبل از یادآوری این نکته به باز که او در واقع یک اسباب بازی و یک وسیله بازی کودک است، باز را به خاطر خراب کردن زندگی اش و گرفتن جای او به عنوان اسباب بازی مورد علاقه اندی سرزنش می کند. از طرف دیگر، باز رویکرد متفاوتی را اتخاذ می کند و به جای فریاد زدن با آرامش به وودی توهین می کند.

مانند جمله باز در خصوص هیچ حیات هوشمندی در هیچ کجا…، پاسخ او به وودی به عنوان یک مرد کوچک غمگین و عجیب در حالی که ترحم خود را ارائه می دهد، یکی دیگر از لحظات پرطرفدار از فیلم های داستان اسباب بازی است که در فضای مجازی بارها تکرارشده و مورد استفاده قرار گرفته است. این لحظه به قدری معروف شده است که حتی در فیلم دیگری از تیم آلن، بابا نوئل 2 (The Santa Clause 2) نیز به آن اشاره شده است. حتی اگر وودی از نظر فنی درست بگوید، باز در این جا با آرامش و اعتماد به نفس او را از خود دور می کند و یکی از برترین دیالوگ های مجموعه داستان اسباب بازی را خلق می کند.

3. این پرواز نیست، این یک سقوط با سبکی خاص است.

• وودی با صداپیشگی تام هنکس

فیلم:

• داستان اسباب بازی

مجموعه سینمایی داستان اسباب بازی سرشار از ارجاع به گذشته های عالی است، به ویژه اگر تبادل جملات بین شخصیت ها باشد. یک مثال عالی با اولین دیدار وودی و باز آغاز می شود. وودی به وضوح نسبت به توجهی که باز از دیگر اسباب بازی ها دریافت می کند حسادت می ورزد، به ویژه زمانی که او نشان می دهد چگونه می تواند پرواز کند. به جای شگفت زده شدن، وودی احساس تلخی می کند و ادعا می کند که این یک سقوط با سبکی خاص بود. این دیالوگ وودی بلافاصله به یکی از برترین دیالوگ های مجموعه داستان اسباب بازی تبدیل شد.

در انتها بصری خیره نماینده داستان اسباب بازی، باز بال های خود را روشن می کند تا خود و وودی را از موشک، درست زمانی که در شرف نابودی است، آزاد کند. آن ها در هوا سر می خورند و در کمال تعجب وودی به نظر می رسد که باز واقعاً در حال پرواز است، اما او به وودی اطمینان می دهد که این فقط یک سقوط با سبکی خاص است؛ در نهایت به نظر می رسد باز پذیرفته است که یک اسباب بازی بیش نیست. وودی هم در نهایت متوجه می شود که باز چقدر خنگ است. این لحظه بزرگ از پیوند، به دو اسباب بازی اجازه می دهد تا شباهت ها و تفاوت های خود را بپذیرند.

2. خداحافظ، شریک.

• وودی با صداپیشگی تام هنکس

فیلم:

• داستان اسباب بازی 3

بسیاری داستان اسباب بازی 3 را انتها مجموعه سینمایی داستان اسباب بازی می دانند. همان طور که بارها در طول سال ها ثابت شده است، این نکته به سادگی درست نیست. در عوض، داستان اسباب بازی 3 انتها یک دوره برای وودی و گروه را نشان داد. اندی در نهایت قبل از این که اسباب بازی ها را به بانی بدهد و به دانشگاه برود، در یکی از غم انگیزترین انتها های فیلم های دهه 2010 میلادی یک بار دیگر با اسباب بازی ها بازی می کند.

اگرچه باز، جسی و بقیه اسباب بازی ها متوجه شدند که نمی توانند برای همواره با اندی بمانند، وودی سخت ترین دوران را برای رها کردن اندی داشت. یادگیری این نکته برای وودی بخشی از رشد او به عنوان یک شخصیت بود. او تصمیم می گیرد این کار را انجام دهد، زیرا این چیزی بود که برای اندی برترین بود. اندی یک بار دیگر با وودی بازی می کند و وودی از این بابت راضی است؛ راضیی ای که جمله نهایی را حتی معنادارتر می کند. وقتی او می گوید: خداحافظ، شریک.، به این معنی است که او هرگز فراموش نخواهد کرد و همواره لحظاتی که با هم داشتند را گرامی خواهد داشت، حتی اگر این جدایی به معنای برای اندی نبودن باشد. این تاثیرگذاری احساسی باعث شده است این سکانس یکی از برترین سکانس های این مجموعه باشد و دیالوگ وودی تبدیل به یکی از برترین دیالوگ های مجموعه داستان اسباب بازی شود.

1. به سوی بی کران و فراتر از آن!

• باز لایتیر با صداپیشگی تیم آلن

فیلم:

• هر چهار فیلم

از هر کسی بخواهید که اولین نقل قول از داستان اسباب بازی که به ذهنش می آید را بگوید، چه خواهد گفت؟ به سوی بی کران و فراتر از آن! البته. به عنوان فضانورد ماجراجویی که محافظت از کهکشان در برابر تهدید مهاجمان را بر عهده دارد، باز لایتیر باید یک عبارت معروف داشته باشد و این یکی کاملاً مناسب است؛ نقل قولی که بی شک یکی از برترین دیالوگ های مجموعه داستان اسباب بازی است، اگر برترین نباشد.

این دیالوگ به وضوح نمادین ترین نقل قول در مجموعه داستان اسباب بازی است و در هر قسمت به وسیله باز یا کسی که از او نقل قول می کند گفته می شود. در زمینه ارجاع به جملات قبلی شخصیت ها که هنوز هم چیزی است که فیلم های داستان اسباب بازی در آن عالی هستند، یکی از به یادماندنی ترین ها زمانی است که وودی و باز در حال پرواز یا یک سقوط با سبکی خاص هستند و این وودی است که جمله را می گوید. هنگام ادای این جمله است که وودی به طور کامل باز را به عنوان اسباب بازی اندی و یک دوست می پذیرد. این نقل قول به عنوان یکی از بزرگترین میراث های داستان اسباب بازی باقی خواهد ماند، با طرفدارانی که به یاد می آورند چقدر آن را دوست دارند؛ به سوی بی کران و فراتر از آن.